مدح و مرثیۀ امام حسن مجتبی علیهالسلام
از بس حسن بخشنده و مهماننواز است از عـالـم و آدم گـدایـش بـینـیـاز است از سفرهاش هر قدر میخواهی طلب کن دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است زانــو بـغـل کـردن دگـر مـعـنـا نــدارد وقتی که آقای کـریمت چـارهساز است هر جای عالم چشم میچـرخـانم انگار پرچم سیاهِ «یا حسن» در اهتزاز است اسـتـادِ عـبـاس است، بـاید هم بـگـویـند شير جمل در هر نبردی یکه تاز است در جـنگها، الحـق جـلـودارش نبودند جـنگـاوریاش فخرِ تاریخِ حجاز است سـجـاده را از زیـر پـایش میکـشـیـدند غافل از آنکه مجـتـبی اصل نماز است ایـنکه چـهها شد در دل کـوچه، بـمـاند از چـادرِخـاکی نوشـتن جانگـداز است |